استعداد و نبوغ ايراني
از جمله ويژگيهاي حائز اهميت ايرانيان آن است كه علمگرايي در بين آنها بسيار چشمگير است و اين مطلب از قرنها پيش همواره مطرح بوده است.
از سلمان فارسي تا دانشمندان بزرگي مثل خوارزمي، رازي، ابنسينا، خيام و ديگران تا دوران صفويه كه نوابغي همچون ملاصدرا و... ظهور كردند اين موهبتي است كه خداوند به اين ملت عنايت كرده كه در آن، بُعدي كه بيشترين تأكيد در دين مبين اسلام برآن شده است استعداد و توانايي و قابليت دارد. همين توانايي و قابليت بود كه پيامبر(ص) با علم الهي و لدني خويش و با مشاهده كساني همچون سلمان فارسي خصوصيت ويژه ايرانيان را با حديث مشهور خود جلوه خاص بخشيدند آنجا كه فرمودند: «اگر دين به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد، مرداني از فارس آنرا در اختيار خواهند گرفت.»(1)
يكي از دانشمندان غربي نيز در كتاب خود در مورد اين ويژگي ايرانيان گفته است: در طول 700 سال كه پرچم علم در دست مسلمين بوده است؛ ايرانيها عاشق زيبايي، مدنيت، جستوجو و كنجكاوي و مباحثه بودند. و من (دانشمند غربي) اين سخن را در مورد هيچ ملتي به اين شكل نديدهام.
با گذشت قرنها، كشورمان در مسير حوادث و رويدادهاي گوناگون قرار گرفت و برخي پادشاهان بيكفايت نيز به جاي اينكه از استعداد ملي در جهت پيشرفت استفاده كنند، با وابستهكردن خود به دُوَل غربي از جمله انگليس و روس، مقدمات بيگانهپرستي را فراهم و استعدادهاي نهفته ايراني را در نطفه خفه كردند. مقام معظم رهبري در اينباره فرمودند: «بزرگترين خيانتي كه در طول اين صد و پنجاه سال، دويست سال به كشور ما شد اين بود كه نگذاشتند يا زمينه را فراهم نكردند كه اين ملت با استعدادي كه مثل بوعلي و رازي را در سابقهِ تاريخي خود دارد بتواند جاي خودش را در دنياي امروز پيدا كند.»(2)
يكي از چيزهايي كه بيش از انقلاب پادشاهان بيكفايت كشورمان آن را با زورگويي و استبداد از مردم گرفتند حق انتخاب آنها در سرنوشت كشورشان بود. آنها كه با جيرهخواري از بيگانگان كشور را نيز بدين سمت سوق داده بودند، مهمترين ويژگي يك ملت را كه همانا استقلالطلبي آن است از ايشان سلب كردند.
در زمينهِ علمي نيز اين پادشاهان به جاي آنكه سرمايههاي ملي را در جهت پيشرفت علمي و تربيت نيروي انساني خرج كنند، آنرا در جهت لااباليگري خويش و منافع بيگانگان صرف كرده و جوانان اين مملكت را از نعمت علم محروم ساختند.
پيشرفت علم پس از انقلاب
با پيروزي انقلاب اسلامي امر تحقيق و پژوهش بهطور جدي پيگيري شد و پيشرفت علم در تمام زمينهها به اوج و خودكفايي رسيد. مقام معظم رهبري در اينباره فرمودند: «كليد اصلي پيشرفت، قدرت و سعادت هر كشوري علم و فناوري است و ملتي كه تصميم دارد سرنوشت خود را بسازد؛ بايد اين كليد را بسازد.»(3) ايشان در جاي ديگر با تأكيد بر علمگرايي و تحقيق فرمودند: «تنها علم و تحقيق است كه ميتواند زيرساخت انساني را بهعنوان مهمترين زيرساخت كشور اصلاح كند و بسازد و تبديل علمگرايي و علممحوري به گفتمان مسلط جامعه در همه بخشها لازم و ضروري است.»(4)
اگر از جهت آماري پيشرفت علمي ايران را مورد سنجش قرار دهيم، ميبينيم كه براساس توليدات علمي ارائه شده در مؤسسه مطالعات علمي «ISI» رتبه ايران به رتبه سيام جهان و رتبه اول خاورميانه رسيده است و اين نشاندهنده رسيدن كشور به شعار پيشرفت در سايه استقلالطلبي انقلاب است. امروز بعد از گذشت 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي شاهديم كه جوانان برومند اين مملكت، ايران را به بالاترين رتبههاي علمي دنيا رسانده و سبب شدهاند كه ما در جامعه علمي دنيا حرفي بري گفتن داشته باشيم و بهصورت يك قدرت شاخص علمي مطرح شويم.
دستاوردهاي انقلاب اسلامي
كشورمان در طول اين سه دهه انقلاب توانست به سه آرمان استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي كه بهخاطرشان انقلاب كرده بود برسد و به پيشرفتهاي عظيمي دست يابد. اين پيشرفتها در تمام عرصههاي اجتماعي، نظامي و اقتصادي چشمگير بوده و ايران را در جهان به نقطه اوج رسانده است.
با مقايسه اجمالي بين دوران قبل و بعد از انقلاب ميبينيم كه ايران در برخي زمينهها اصلاً پيشرفتي نداشته و يا اگر هم داشته چشمگير نبوده است و علت آن چيزي نيست جز اينكه نيروي انساني كارآمد و متخصص در كشور وجود نداشت. اما با پيروزي انقلاب اسلامي به علت عقبماندگيهاي شديد در بخشهاي مختلف از جمله آموزش عالي كه مهمترين ركن را در تربيت نيروي انساني ايفا ميكند با كمبود شديد افراد تحصيلكرده و متخصص مواجه بوديم بهطوري كه تا شش، هفت سال پس از انقلاب به لحاظ كمبودي كه در زمينه پزشكي وجود داشت حتي در شهرهاي متوسط كشور نيز پزشكان خارجي از بعضي كشورهاي جهان سوم مشغول به كار بودند. اما خوشبختانه در نيمههاي دهه 60 با برنامهريزيهاي صورت گرفته از سوي ستاد انقلاب فرهنگي كمبود شديد نيروي انساني تقريباً در عرض يك دهه به نحو محسوسي برطرف شد و به وضعيتي رسيديم كه تقريباً در همه رشتهها ما نيروي انساني مورد نياز را تأمين كرديم.
اين اما تنها نمونه كوچكي از پيشرفتهاي كشور پس از انقلاب بوده است. از جمله ديگر اين پيشرفتها عبارتند از: 1. توليد، تكثير و انجماد سلولهاي بنيادي كه دستاورد عظيم علمي و جلوهاي از ظرفيت بيپايان استعداد ملت ايران است.
2. بهرهبرداري از انرژيهاي تجديدپذير مانند انرژي خورشيدي، انري باد، دريا، زمين گرمايي، نيروگاههاي آبي و كربن خنثي.
3. پيشرفتهاي ملموس كشو در حوزه هوا-فضا، كه به حق در اين زمينه ما به يك خودكفايي عظيم دست يافتيم زيرا ساخت ماهواره اميد آنهم ماهوارهاي كه بدون وابستگي به خارج تمام مراحل ساخت آن ايراني است سبب شگفتي جهان شده است.
4. دستيابي به فناوري هستهاي
در كنار اين دستاوردها، دستيابي كشورمان به سوخت هستهاي بهعنوان منبعي هميشگي و مطمئن جلوهاي ويژه دارد. دستيابي به اين مرحله از فناوري، ايران را به يك كشور قدرتمند اسلامي و از آن مهمتر به يك ابرقدرت علمي در جهان تبديل كرده و خواهد كرد.
دانشمندان جوان ايراني درحالي به اين اقتدار دست يافتند كه كشور در بدترين شرايط تحريمهاي اقتصادي و سياسي به سر ميبُرد. جوانان ايراني نيز در پاسخ به اينگونه تحريمها نشان دادند هرگونه تحريمي آنان را از فعاليت باز نميدارد و با تلاشهاي شبانهروزي اين جوانان است كه ايران، انرژي هستهاي را كه پيش از اين در انحصار پنج كشور داراي حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل بود به دست آورد و خود را بهعنوان هشتمين كشور دارنده چرخه سوخت هستهاي در دنيا مطرح كرد. و اين امر اهميتي كمتر از مليشدن صنعت نفت ندارد و ميتواند ايران در مسير سند چشمانداز بيسسالهاي كه از سوي رهبر معظم انقلاب بيان شده است قرار دهد.
پينوشتها:
1. مجمعالبيان، ج3، ص321
2. نشريه صبح صادق، 20/9/85
3و4. ديدار از نمايشگاه فناوري هستهاي، آبان